بوشهری ها / بوشهر شهری است ساحلی که از آغاز پیدایش آن تا امروز، سرو کارش با دریا بوده است. دیالکتیک انسان و دریا در بوشهر، بهقدمت تاریخ است. در طول تاریخ، هزاران انسان در بوشهر با دریا سر و کار داشته و غالباً قوت و معاش روزانۀ خود را از دریا بهدست میآوردند. ناخدا و جاشو (ملوان) برای تجارت و یا صیادی بهدریا میزدند. در ساحل نیز دهها شغل مربوط بهدریا و دریانوردی وجود داشت. جهازساز (کشتیساز)، تورباف، گلاف، دباش (تهیه غذا برای جاشوها)، مزدور (کارگر) و ...
کارگران دریایی نیز بسان دیگر اقشار زحمتکش و پرتلاش بوشهر، از دیرباز مورد استثمار و قرار گرفته و حاصل دسترنج آنان توسط ناخدا، لنجدار، کارفرما و بعدها شرکتهای بزرگ دریایی ایرانی و خارجی... نادیده گرفته میشد. در دوران ماقبل مدرن، هیچ حقوق مدونی برای کارگران دریایی در بوشهر وجود نداشت. میزان دستمزد، نسبی بود و به زور، توان و چانهزنی دو طرف بستگی داشت که معمولاً زور کارفرما، همیشه به جاشو میچربید!
جاشو ناچار بود گاهی روزانه دوازده تا چهارده ساعت زیر آفتاب سوزان و در شرجی و رطوبت فرساینده بوشهر، روی کشتی یا اسکله کار کند و جان بکند. خبری از اضافه کار نبود. کارفرما حتی حاضر نبود بهجاشو صبحانه و ناهاری ساده، معمولاً نان و خرما و یا چیزی شبیه به این، بدهد. در فصل گرم و سوزان، خبری از آبِ خنک نبود. کارگرها برخی مواقع و بهخاطر گرمای روز، ناچار بودند شب کار کنند. از شش غروب تا شش صبح. بدون هیچ استراحت، تغذیه و حمایتی. خبری از تأمین اجتماعی، ساعت مشخص کار و امکانات رفاهی نبود. اگر جاشویی هنگام کار مجروح میشد، کارفرما زیر بار هیچ تعهدی نمیرفت و اگر فوت هم میکرد، چنین بود. با ورود شرکتها و کشتیهای خارجی به اقتصاد بوشهر، شدت استثمار بیشتر هم شد.
در چنین وضعیتی بود که پس از شهریور 1320 و فروکش کردن خفقان و استبداد رضاشاهی، کارگران و جاشوهای بوشهری در چندین نوبت برای دست یابی بهحداقل حقوق خود، تلاش کردند، دست به اعتصاب زدند و در موارد بسیاری سرکوب شدند. متأسفانه تاریخ این تکاپوهای کارگران دریایی در بوشهر، تا امروز حتی بهصورت روایی و ساده نیز روایت نشده و موضوع، عملاً یک تاریخ نانوشته است!
شاخه کارگری حزب توده ایران در بوشهر، از همان آغاز، توجه خاصی بهکارگران دریایی و خصوصاً کارگران دریایی شاغل در گمرک بوشهر داشت. چندین اعتصاب، تجمع رهبری کرد که آن موارد نیز بهخاطر فضای پُراختناق پس از کودتای مرداد 1332، حتی روایت نشده است.
جمعیت کارگران دریایی بوشهر
یکی از اقدامات قابل ملاحظه در تشکل کارگران دریایی در بوشهر، تقریباً از اوایل سال 1332 و فقط چند ماه قبل از کودتای مرداد این سال، انجام شد. چند تن از چهرههای بعضاً با گرایش حزب توده ایران در بوشهر، دور هم جمع شدند و کوشیدند با نگارش یک متن اولیه و خام، از حقوق جاشوها و دیگر کارگران دریایی در بوشهر حمایت کنند.
تا امروز، چیز زیادی از این تشکل نمیدانیم. بر اساس تنها سندی که من از این تشکل دیده و در دست است، ظاهراً پایه گذاران نخستین این تشکل و تشکیلات دریایی عبارت بودند از آقایان: مهدی بلادی، غلامحسین کبگانی، عبدالرضا گلستانی، عبدالرحیم اسکندری، محمد زکی ذکاوت. غالب این نفرات، از هواداران و یا اعضای حزب توده ایران در بوشهر و عضو شاخه کارگری این حزب در بندر بودند. آنان در نوشتهای خود را «... یک عدهای از مبارزان و مجاهدان مجرب و پُرشور، که سالیان چند بهبعد برای استیفای حقوق مزدوران از شرکتهای کشتیرانی و برای آزادی انتخابات انجمن شهر در ظهر مبارزات کم و بیش متشکل گردیدهاند» معرفی نمودند.
این عده احتمالاً با پشتیبانی و تدارک شاخه کارگری حزب توده ایران در بوشهر، گرد هم آمده و یک تشکل کارگری/دریایی به نام «جمعیت کارگران دریایی بوشهر» را به وجود آوردند. برای این تشکل دریایی، مانیفست و مرامنامه نوشتند و در خلال بندهای آن، از حقوق از دست رفته و استثمار شده جاشوها و دیگر کارگران دریایی در بوشهر سخن گفته و دفاع کردند.
مرامنامه جمعیت کارگران دریایی بوشهر
بانیان و بنیانگذران جمعیت کارگران دریایی بوشهر، در بهار سال 1332، ضمن اعلام موجودیت، مرامنامه خود را نیز چاپ و منتشر کردند. یک نسخه از این نوشته نیز برای «اتاق بازرگانی» بوشهر ارسال کردند. همین سند است که مورد استناد ماست!
مقدمه، ترمنولوژی و گفتمان حاکم بر کل مرامنامه، نشان میدهد که نویسنده آن مارکسیست حزبی است و گرایش ذهنی و گفتمانی کاملی بهحزب توده ایران، سوسیالیسم و مارکسیسم دارد. مرامنامه با این مقدمه آغاز میشود:
«طبقه کارگران دریایی بوشهر، اعم از مالکین قایقهای موتوری و بادی و ناخدایان و ملوانان و مزدوران و ماهیگیران و گلافان، احتیاج مبرمی بهسرپرستی سازمان حزبی دارند، که بدون توسل بهیک صنفیبافی مطلق، یک برنامۀ مبارزه برای بهبود سرنوشت این طبقه تهیه و بهمورد عمل بگذارد.
طبقۀ کارگران دریایی شهرستان بوشهر باید در حزبی متشکل شوند که آن حزب سرپرستی از این طبقه را عملاً وجهۀ همّت خود سازد و به احتیاجات روزمره و در عین حال هدفهای عالیتر آیندۀ آنها را مورد توجه قرار دهد و با ایجاد جبهۀ مؤتلف با تمام آنهایی که به این هدفهای دور و نزدیک تعقیب میکنند، بزرگترین طبقۀ اجتماعی مرحلۀ کنونی از قوه بهفعل آورد. همچنین کارگران دریایی بوشهر احتیاج بهیک سازمان متناسب با اوضاع مترقی و زمان دارند.»، (ج1، ص 480، تأکید از من است.)
در نقل قول بالا، مخالفت صریح نویسندگان مرامنامه با هرگونه حرکت و جنبش مستقل صنفگرایی و سندیکالیستی آشکار است. در فضای ذهنی و تشکیلاتی آن سالها، حزب توده ایران خود را نمایندۀ انحصاری طبقه کارگر میدانست و نه تها هیچ نهاد مستقل صنفی و سندیکایی دیگر را قبول نداشت، بلکه با تمام توان قوی و گستردهای که داشت، به آن حمله نیز میکرد.
نویسندگان مرامنامه صراحتاً خواهان پیوستگی و وابستگی خود بهشاخه کارگری حزب توده ایران در بوشهر، تنها حزب کارگری مطرح، داری تشکیلات و پُرطرفدار در آن سالها در ایران و بوشهر، بودند.
همین متن کوتاه مقدمه بهخوبی نشان میدهد که نویسنده و یا نویسندگان بیانیه اگر چه مردمانی حزبی، وفادار بهکار و تشکیلات حزبی هستند/بودند، اما تحصیلات و سواد مارکسیستی چندانی ندارند/نداشتند و حتی بر نثر فارسی بهدرستی مسلط نیستند/نبودند. و البته از «طبقه کارگر دریایی بوشهر»، که بهدلیل فقر، عدم امکانات و جفای کارفرما هرگز روزگار خوبی نداشتند، کسی انتظار داشتن دانش تئوریک و حتی نگارش نثر فصیح فارسی ندارد.
نویسندگان سوسیالیست/مارکسیست مرامنامه، کارگران دریایی بوشهر را «طبقه» نامیدند! بر ضرورت کار حزبی و فعالیت در چهارچوب حزب، حتماً حزب توده ایران!، تأکید کردند، حزبی که « احتیاجات روزمره و در عین حال هدفهای عالیتر آیندۀ آنها را مورد توجه قرار دهد». ضمناً سازمان و حزبی که «متناسب با اوضاع مترقی و زمان» باشد.
خوشبینی در سرتاسر این متن کارگری، قابل مشاهده است!
در ادامه، نویسندگان متن مرامنامه، تلویحاً خود و آینده کاری که در نظر دارند را چنین معرفی کردهاند: «اینک یک عدهای از مبارزان و مجاهدان مجرب و پُرشور، که سالیان چند بهبعد برای/ استیفای حقوق مزدوران از شرکتهای کشتیرانی و برای آزادی انتخابات انجمن شهر در ظهر مبارزات کم و بیش متشکل گردیدهاند، جمعیت کارگران دریایی این شهرستان را بهوجود میآورند و کلیۀ کارگران دریایی این شهرستان، اعم از مالکین گروهای موتوری و دریایی و ناخدایان و ملوانان و مزدوران و صیادان و گلافان، دعوت میکند که با پیوستن بهصفوف جمعیت... (یک کلمه ناخوانا) خود را تقویت کنند. یا فعلاً اصول 20 گانۀ زیر را قبول کرده، پس از بحث در کمیسیون خاصی که تشکیل خواهد شد، در کنگرۀ سالیانۀ آیندۀ جمعیت برنامۀ مشروح آن را تصویب خواهیم رساند.»، (ج1، صص 481ـ480.)
مرامنامه کارگران دریایی بوشهر شامل دو فصل و در مجموع 20 بند و خواسته است. «فصل اول: مربوط بهکارگران کشتی بخاری» است و شامل نه خواست بهحق گارگران دریایی است. دو بند اول آن تشریفاتی و صرفاً برای گرفتن «مجوز عبور و کار» در فضای نیمه آزاد بهار 1332 و رفع حساسیت شهربانی و عوامل امنتیتی و انتظامی است:
«1. برای تأمین و تثبیت کامل استقلال تامّ و تمامیت کشور شاهنشاهی ایران.
2. قانون اساسی را محترم شمرده و آن را محفوظ نگاه خواهیم داشت.»، (همان، ص 481.)
خواستههای جدی گارگران دریایی، از بند سوم آغاز میشود که خواهان «اصلاحات جدّی در تعیین روابط کارگر دریایی و کارفرما» در بوشهر میباشد. اما این «اصلاحات جدّی» چیست؟ این خواستهها و اصلاحات عبارتند از:
«4. پرداختن مستمر و عادلانه بهمزدوران کشتی بخاری، حداقل مزد در روز پنجاه ریال، در تمام شب هشتاد ریال.
5. پرداخت مزد از طرف کارفرما بهمزدوران از حرکت اسکله تا مراجعت به اسکله.
6. مدت کار در روز هشت ساعت و در شب نیز هشت ساعت میباشد.
7. غذای مزدوران در مدت اشتغال بهکار سه نوبت و تأمین آب مشروب و خنک در فصل تابستان و تهیۀ محل سکونت برای کشتی در فصل تابستان.
8. در صورتی که مزدوران ضمن اشتغال بهکار مجروح یا مریض شوند، معالجۀ آنها تا حصول بهبود از هر حیث، بهعهدۀ کارفرما است.
9. تأمین بیمۀ کارگران.»، (همان، ص 481.)
در مجموع، خواست کارگران دریایی از کارفرما، متعارف و منطقی است. بماند که کارفرمایان استثمارگر دریایی، زیر بار همین حداقل هم نمیرفتند. کارگران هشت ساعت کار، تهیه غذا، بیمه و تأمین اجتماعی و حمایت هنگام زخمی شدن در حین کار بودند. در مورد آخر، حمایت از کارگری که حین کار مجروح میشود، خواستهای بود که کمتر کارفرمایی حاضر بهپذیرش آن بود و حتی هنوز نیز نیست! در این خواستههای کارگری، هنوز خبری از مرخصی ماهانه نیست! فقط حداقلی است از حقوق و هشت ساعت کار! حتی میزان کار شبانه و روزانه نیز یکی است، اگر چه دستمزد کار شبانه، اندکی بیشتر باید باشد، که همین نیز هرگز چندان رعایت نمیشد.
فصل دوم مرامنامه جمعیت کارگری بوشهر «مربوط بهگروهای موتوری و بادی» است. خواستهها در این فصل کمی فنیتر است:
«1. تأمین وسیلۀ حمل و نقل کالا و مسافر جهت مراجعه کنندگان (تجار، پیلهوران و مسافرین).
2. تهیۀ برنامه برای تأمین میزان کرایۀ حمل و نقل مال التجاره و مسافر بهطور عادلانه/ نسبت بهمحل مقصد و طول راه، برای زمان طبقۀ ملوان.
3. تهیۀ برنامه برای تأمین نوبت فیمابین قایقهای موتوری، برای حمل کالا و مسافر بهخارج و جلوگیری از اجحافات نسبت بهگروها.
4. کلیۀ مقررات تقسیم گلاته[؟] سهم ملوانان و ناخدایان و تهیۀ آذوقه موقع مسافرت طبق معمول و جاری.
5. ناخدا و ملوانان حق تجاوز از قانون و مقررات گمرکی و همچنین قانون دریایی[؟] ندارند.
6. ناخدایان برای اخذ برگۀ گواهی رانندگی به ادارۀ نیروی دریایی راهنمایی مینمایند.
7. با مأمورین مربوطۀ مبارزه با قاچاق منطقه و جلوگیری از حمل و نقل قاچاق، همکاری مینمایند.
8. تأمین صندق تعاونی و تهیه برنامه [دو کلمه ناخوانا] گروه و ملوانان و ناخدایان در موقع احتیاج.
9. شرکت در انتخابات اعضای انجمن شهرداری.
10. جمعیت حق مداخله در امورات سیاسی کشور بههیچ...»[بقیۀ متن دارای ریختگی است.]، (همان، صص 482ـ481.)
چنان که از مفاد فصل دوم بهخوبی مشخص و آشکار است، یکی از اهداف کوتاه مدت جمعیت کارگران دریایی بوشهر حضور پُرشور، مؤثر و تعین کننده در «شرکت انتخابات انجمن اعضای شهرداری» بوده است. بند دهم از فصل دوم، که در سند ما بخشی از آن دچار ریختگی است، اگر چه برای رهایی از ضربات مأموران شهربانی و نیروهای امنیتی رژیم شاهنشاهی است و صراحتاً اعلام کرده که «جمعیت حق مداخله در امورات سیاسی کشور بههیچ...» ندارد، اما هم گردانندگان جمعیت و هم مأموران شهربانی و نیروهای امنیتی و انتظامی رژیم پهلوی دوم در بوشهر میدانستند که به اصطلاح بندی «سرِ کاری» و برای دور کردن حساسیت مأموران شهربانی بوده است. نفس تشکیل یک جمعیت کارگری، آن هم در نظام شاهنشاهی، که تلویحاً بلکه آشکارا وابسته به حزب توده ایران در بوشهر بود، خود کاری صددرصد «سیاسی» بوده است، خصوصاً که یکی از نخستین منویات و خواسته های جمعیت، تسخیر و یا دست کم نفوذ در انجمن شهرداری بوشهر بوده است.
پایان کار جمعیت کارگران دریایی بوشهر
اعلام موجودیت جمعیت کارگران دریایی بوشهر در اواخر خرداد ماه 1332 رخ داد، یعنی تنها حدود سه ماه پیش از کودتای مرداد 1332. درباره کارنامه این جمعیت و اقدامات صنفی آن، اطلاعاتی در دست نیست و یا دستکم یا من ندارم! اما میتوان حدس زد، با وقوع کودتای 28 مرداد 1332 در ایران و بوشهر، و زیر ضربه قرار گرفتن همه احزاب و تشکلات صنفی، سیاسی و حزبی، اعم از چپ و ملی، کار این جمعیت نیز باید بهپایان رسیده و طومارش پس از کودتای آمریکایی ـ انگلیسی مرداد 1332 و بازگشت «شاهنشاه» پس از «فرار شاهانهاش» از ایران، و برقراری و بازگشت دوبارۀ «داغ و درفش شاهی»، بهفضای سیاسی و صنفی ایران، برای همیشه بسته شده باشد.
منبع و مأخذ استناد: اسنادی از اتاق بارزگانی بوشهر، جلد اول: 1333ـ1308، بهکوشش، مجتبی پدیدار، اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی بندر بوشهر ـ انتشارات آبادبوم، چاپ اول، تهران 1393،صص 482ـ480/ منبع : نسیم جنوب