سیاست / شناسه خبر: 62228 / تاریخ انتشار : 1399/6/26 20:08
|
به بهانه روز شعر و ادب؛

گفتگو با بانوان شاعر دشتستانی+تصاویر

بوشهری ها /اسماء بوستانی: روز بیست و هفتم شهریورماه سالروز درگذشت استاد شهریار، شاعر ایرانی با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، روز ملی شعر و ادب پارسی نامیده شده است. شهرستان دشتستان دارای شاعران فرهی

بوشهری ها /اسماء بوستانی: روز بیست و هفتم شهریورماه سالروز درگذشت استاد شهریار، شاعر ایرانی با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، روز ملی شعر و ادب پارسی نامیده شده است. شهرستان دشتستان دارای شاعران فرهیخته فراوانی استه که به بهانه این روز پیام عسلویه گفتگویی با بانوان شاعر دشتستانی انجام داده است. این گفتگو را در ادامه می خوانیم.

 در ابتدای گفتگو لطفا خود را برای مخاطبین ما معرفی بفرمایید.

سکینه کمالی نژاد: من سکینه ی کمالی نژاد هستم با نام  (مستعار سارا) از بچگی که درس دارا و سارا داشتیم به این نام بسیار علاقه مند شدم اما زنده یاد پدرم نام مادر  بزرگم را برای من انتخاب کرده بود ولی من بالاخره اسم سارا را برای خودم جایگزین کردم.

معصومه خدادادی: معصومه خدادادی اهل روستای زیارت و ساکن شهر برازجان.                                            

فریبا جلالیان: فریبا جلالیان هستم عضو انجمن شعر و ادب شهید شاهینی بودم و اکنون قریب به چند سال است که مسئول انجمن شعر و ادب دیدگاه هستم.

عفت نیکنام: سلام. عفت نیکنام هستم، متولد 1365، ساکن برازجان.                                                                                   

شعر و شاعری و نوشتن را از چه زمانی شروع کردید و چه زمانی حس کردید شاعر شده اید؟

سکینه کمالی نژاد:  دلنوشته های من از  کلاس  دوم دبیرستان شروع شد و یکی از بهترین زنگ های  دوران دبیرستان برای من زنگ انشا بود که می توانستم دلنوشته ها و قطعات ادبی خودم‌ را برای دوستان و دبیرانم بخوانم  چون جزء دانش آموزانی بودم که تقریبا همیشه دستهایم برای خواندن انشاء و حتی مطالب ادبی بالا بود و می توانم بگویم که هیچ وقت نشد که یک هفته از خواندن انشاء محروم باشم. چون هم کلاسی هایم و دبیران عزیزم زنده یاد عبدالرسول حامدی که شاعر بودند و کتاب (خار در گلدان)  نوشتند و استاد دیگرم جناب سید اکبر هاشمی پور همیشه برای نوشتن و خواندن دلنوشته های ادبی من  مشوق من بود.

حس شاعرانه را از همان دوران مدرسه داشتم  و گاها بروز می دادم  و به صورت  اشعار کودکانه و به شکل بداهه  مرتب زیر لب زمزمه می کردم، دفتری از دلنوشته های آن زمان داشتم که متاسفانه  بعد از ازدواج در اسباب کشی های خانه به خانه گم شد و من افسوس از دست دادنش را می خورم؛  مطالعه ی کتاب های گوناگون در پرورش و شکوفایی  استعداد سرودن  بنده نقش بسزایی داشت چون  تنها سرگرمی ما در  دوران فراغت از درس و مدرسه مخصوصا تابستان ها  از دوران  راهنمایی  یعنی از  سال ۵۳  تا ۵۷ که انقلاب شد مطالعه ی کتاب های مختلف مخصوصا  رمان های خارجی و ایرانی و انواع مجله ها و روزنامه ها  مانند  مجله ی جوانان و زن روز و اطلاعات و...بود. به شکلی که به جرات می توانم بگویم تقریبا رمان خارجی یا ایرانی نیست که نخوانده باشم و جالب تر این که هیچ کدام از کتاب ها زیر  هشتصد صفحه نبود و من  نهایتا در عرض دو روز کتاب را تمام می کردم  یعنی در خانواده ی ما خواندن کتاب یک رسم و فرهنگ جا افتاده بود.

معصومه خدادادی: نوشتن را از سال سوم راهنمایی شروع کردم ولی خوب به صورت جدی.

فریبا جلالیان: شعر و شاعری را از کودکی و بعد از هنر نقاشی شروع کردم، کم کم شعرخوانی های حافظ و سعدی و فایزخوانی های پدرم را گوش می دادم و به شعر روی آوردم و اکنون جایگاه فعلیم را مدیون پدرم هستم. در حال حاضر نیز خودد را شاعر نمی دانم، تمام پیشرفتم را مدیون اساتیدی هستم که در این مسیر من را همراهی کردند. در دوران دبیرستان آقای غلامعلی ناصحی شعرهایم را تصحیح می کرد و بعدها زنده یاد استاد فرج اله کمالی و سید محمد رضا هاشمی زاده افرادی بودند که در این مسیر به آن ها تکیه کردم. اکنون نیز دوبیتی، رباعی و غزلیاتم  را زیر نظر برخی اساتید می گذرانم و هنوز خود را دانش آموخته مکتب اساتیدی می دانم که من را به اینجا رساندند.

عفت نیکنام: شروع شعر نوشتن من ماجرای جالبی دارد؛ سوم راهنمایی بودم که یک شعر طنز انتقادی نوشتم برای دبیر ورزش که همیشه دیر به کلاس می‌رسید، دبیر پرورشی متوجه این شعر من شد و یک شعر برای فراخوان شعر به مناسبت روز معلم از من خواست، بداهه‌ وار این شعر را نوشتم و شعر من برگزیده شد و سومین شعر من بود. افلاطون می‌گوید:

با وجود عشق، هر انسانی سراینده می‌شود.

اما گمان می‌کنم هنوز تا شاعر شدن فاصله دارم

آیا تاکنون کتابی چاپ کرده اید؟

  سکینه کمالی نژاد: متاسفانه تا کنون موفق به چاپ کتاب نشدم. ولی انشاالله اگر عمری باقی باشد در آینده ی نزدیک سروده های ناقابلم را به شکل مجموعه ای در قالب کتاب در اختیار مردم فرهیخته ی دیارم بخصوص دانش آموزان عزیزم قرار خواهم داد تا به یادگار باقی بماند و یادی و نگاهی باشد برای یاد آوری خاطرات خوب با هم بودن ها یمان.

معصومه خدادادی:.خیر، هنوز اقدام برای چاپ کتاب نکرده ام.

فریبا جلالیان:بله. کتاب های من شبیه بوی ریحان های تازه در سال 93 و کتاب دو دلتنگی دو پرواز در سال 97 به چاپ رسید. اکنون نیز در تدارک چاپ کتابی هستم که اگر عمری باقی باشد به مرحله چاپ خواهم رساند.

عفت نیکنام: خیر،تا حالا برای چاپ کتاب اقدام نکرده‌ ام.

مضامین شعرهای شما بیشتر چیست؟

سکینه کمالی نژاد: مضمون  دو بیتی های من بیشتر عاشقانه و احساسی و اندکی آن ها دارای مضامین اخلاقی و اجتماعی و گاها سیاسی است. در قالب های مختلف شعری مانند:غزل و غزل مثنوی که جدیدا  باب شده و در قالب مثنوی و قصیده سروده هایی با مضامین مختلف مضمون کلیه ی سروده های ناقابل بنده  است که همگی برگرفته از احساسات درونی و بیرونی است، نگاهی به  اوضاع  اجتماعی روزگار هم داشته ام و گاه گداری هم  دستی به سر و گوش زبان مادری و گویشی دشتستانی کشیده و در  مقابل  شاعران محلی سرای بزرگ و نامی سری خم کرده ام.

معصومه خدادادی: مضامین شعرهایم بیشتر عاشقانه و اجتماعی است.

فریبا جلالیان: بیشتر سبک غزل را دوست دارم، دوبیتی و رباعی هم برایم شیرین است خصوصا دو بیتی هایی که فایزانه می سرایم. قصیده و مصنوی هم دوست دارم و کار کرده ام اما بیشتر به غزل و دوبیتی و رباعی علاقه دارم. طی چند سال اخیر شعر سپید هم کار کرده ام اما به غزل بیشتر علاقه دارم. مضامین شعرهایم بیشتر عاشقانه است.

عفت نیکنام: عاشقانه، اجتماعی، طنز

شما به عنوان یک شاعر بانو نقش و جایگاه زن در ادبیات معاصر را چگونه ارزیابی می کنید؟

سکینه کمالی نژاد: به نظر بنده بانوان گرانمایه ی سرزمین ما با توجه به  تمدن و فرهنگ و ادب  بسیار غنی در این زمینه کمی کوتاهی و سهل انگاری کرده اند، البته این فضای مجازی  در رشد و علاقه و ابراز  وجود  ادبی دختران و بانوان با استعداد ما نقش بسیار خوبی داشته که امیدواریم این بانوان گرامی کم کم در جایگاه ادبی خودشان به ثبات رسیده  و در احیای زبان مادری و فرهنگ و ادب پارسی بسیار نقش آفرین باشند.

معصومه خدادادی:  نقش بانوان با وجود فروغ بسیار پررنگ است و بعد از آن سیمین و پروین البته که فروغ بسیار مظلوم واقع شد.

فریبا جلالیان: زنان در ادبیات معاصر همپای مردان پیش رفتند. چند دهه قبل بانو پروین اعتصامی را داشتیم که قصاید و منضومه های زیبایی سرود. مناظره های پروین جالب است. سیمین بهبهانی، فروغ فرخ زاد، نجمه زارع، طاهره صفارزاده و پروین اعتصامی بانوان شاعری هستند که در زمینه غزل و سپید کار کردند و پا به پای مردان معاصر ما پیش رفتند. ادبیات و شعر و شاعری چیزی نیست که از مردم ایران خصوصا بانوان ایرانی به دور باشد. غزل در ادبیات معاصر ما شاید بانوان را بیشتر تحت تاثیرر قرار داد است بانوان ما در این زمینه ها از مردان ما عقب نیستند.

عفت نیکنام: زنان در ادبیات معاصر جایگاه خودشان را بهتر و بیشتر شناخته‌اند و آگاهی نسبت به خود و اجتماع و حقوقشان باعث شده که در حوزه‌ی ادبیات آثار ارزشمندی ارائه دهند، همان‌طور که در اجتماع و بقیه‌ی عرصه‌ها به موفقیت‌های چشمگیری رسیده و نشان داده‌اند که حرفی برای گفتن دارند.

به نظر شما نقش افرینی زنان نویسنده و شاعر در این عصر کافی بوده؟

سکینه کمالی نژاد: به نظر بنده بانوان گرانمایه ی سرزمین ما با توجه به  تمدن و فرهنگ و ادب  بسیار غنی در این زمینه کمی کوتاهی و سهل انگاری کرده اند، البته این فضای مجازی  در رشد و علاقه و ابراز  وجود  ادبی دختران و بانوان با استعداد ما نقش بسیار خوبی داشته که امیدواریم این بانوان گرامی کم کم در جایگاه ادبی خودشان به ثبات رسیده  و در احیای زبان مادری و فرهنگ و ادب پارسی بسیار نقش آفرین باشند.

معصومه خدادادی: هیچ دوره‌ی تاریخی وجود ندارد که در ادبیات آن زنان نقشی نداشته باشند، هر چند تعداد زنان شاعر و نویسنده کمتر بوده ولی تاثیرگذار و ملموس است. در حال حاضر زنان شاعر بسیاری داریم ولی به نظر من به خلق آثار بیشتر و ماندگارتری از زنان نیاز داریم.

فریبا جلالیان: برای پاسخ دادن به این سوال اول باید بگویم جایگاه یک بانوی فرهنگ دوست جنوبی در جامعه به چه صورت است و چگونه می تواند خود و هنرش را مطرح کند، یک بانو می خواهد هم در شعرهایش عاشق باشد هم زمینه های اخلاقی را رعایت کند و هم طبق ادبیات معاصر پیش رود به  صورتی که وقار و برازندگی اش را در نوشته هایش داشته باشد؛ به همین دلیل نمی تواند آن چنان به نوشته هایش بال و پر دهد. من به شخصه  در شعرهایم این موارد را رعایت کرده ام. برخی شاعران این موارد را رعایت نکرده و آزادانه درون خود را رها کرده اند. اما من به دلیل جنوبی بودنم نمی خواهم شعرهایم از یک وقار و متانت فراتر رود. اما می خواهم شعرهایم مضامین عاشقانه  و رنگ و بوی نو و عنصر فضا سازی خوبی در شعر معاصر امروزه داشته باشد و از متانت مورد نظرم بیرون نرود.

عفت نیکنام: در حوزه‌ی ادبیات و پرداختن به موضوعات مختلف، کافی بودن فعل ناکارآمدی است. قطعا زنان باید حضور پررنگ و مؤثر خودشان را قدرتمندتر از پیش ادامه دهند، زنان شاعر وظیفه‌ی سنگین‌تری دارند، چرا که یک زن شاعر باید از یک سو لطافت زنانه را در شعرش داشته باشد و از دیگر سو جسارت یک مرد را برای فریاد کردن دردها و تلاش برای احقاق حقوق داشته باشد. تلفیق این دو کار ساده‌ای نیست. همین‌طور اشاعه‌ی فرهنگ‌هایی که جای‌شان در جامعه‌ی ما خالی‌ است.

چقدر شعرهای خود را زنانه می دانید؟

سکینه کمالی نژاد: تقریبا اکثر سروده های بنده  بخصوص سروده هایی که در قالب غزل گفته شده  بیان احساسات و شکوه های زنانه از روزگار است ولی بیشتر دوبیتی های من تقریبا  الهام گرفته از دوبیتی سرایان مطرح و بزرگ دشتستان مانند  فایز و ناصح و مفتون و... است البته با بهره گیری از  واژه هایی جدیدتر و سبک و سیاسی متفاوت تر.

معصومه خدادادی: ویژگی شاعران زن، زنانگی شاعرانه است.

گاهی این زن شعری عاشق می‌شود

 

یه سازی سیم بزن گرده‌ی نی‌همبو

می‌خوام اُمشو بِرخصوم مثلِ بارون

 

پُرِ کَهره‌ی جُمُل واووی کلیدون

گله‌ی میشی بوام صحری بیابون

 

گِله‌ی میشی بوام قربونت اوو

کُله‌ی کَهره‌ی بلاگردونت اوو

 

بیو پُی هم بریم قبله‌ی فِدهَ‌مون

تو دِس خوم اُو بِخه جی دولِ چَه‌مون

 

گاهی دختری عصیانگر

 

کاشکه مُنَم پُسر بیدُم

پُسر اُما دو سر بیدُم

سی خوم سوار موتوری

تو آسمون می پَر بیدُم

تا نصف شو موقع خوو

تو کیچه پشت دَر بیدُم

 

 گاه معترض

 

مو که نومُم زنِ همزادِ دردُم

بهارم ای بیا مو زَردِ زَردُم

 

گاه مادری دلسوخته

 

ایسو سی ساله بِچَه‌م قول بواش رفته سفر

آخو تا کی مو بوید هی بِخرُم خینِ جیگر

 

هر چی زیدوم و مو گفتن که ای‌یَم دخترِ باز

بعد شیش تا گیر مو اومده بی هم یه پُسَر

 

بَعدِ سی سال پلاکی سرِ تابوت زدن

گفتن ای رودِ تونه اُندفه واگشتِ سفر

عفت نیکنام: این ویژگی را شاید بهتر است از دید دیگران بررسی کرد، اما به نظرم موضوعات مربوط به زنان در اغلب شعرهای من نمود پیدا کرده است و این امری بدیهی ا‌ست.

فرایند چاپ کتاب یک شاعر در کشور ما به چه صورت است؟

سکینه کمالی نژاد: راستش  در مورد فرایند چاپ کتاب هنوز نه تحقیقی کرده ام و نه به علت اشتغال و گرفتاری های مدرسه  فرصت پیگیری داشته ام، اما از دور ناظر بر سخت بودن و دوندگی و خرج و هزینه ی بالای چاپ کتاب هستم مخصوصا که  درصد کمی از مردم کشور ما اهل مطالعه و خریدن کتاب هستند و یک شاعر یا نویسنده اگر هم کتابی ارائه دهد یا چاپ کند فکر نمی کنم هیچ نیت مادی و بهره برداری مالی در این مورد داشته باشد.

معصومه خدادادی: نمی دانم این روند از چاپ کتاب تنها شامل شعر و ادبیات شده یا شامل موارد علمی و سیاسی و ورزشی و .... اگر اینگونه باشد جای بسی تاسف است. متاسفانه  در بین کتاب های چاپ شده شاهد آثاری ضعیف و کم محتتوا هستیم که این موضوع هم به ضرر جامعه ادبیات و هم به ضرر نویسنده است. امیدوارم درآینده نظرات بهتر و بیشتری در خصوص چاپ کتاب صورت گیرد.

فریبا جلالیان: در مورد این سوال درباره چاپ کتاب های خودم صحبت می کنم؛ یک شاعر باید هزینه هنگفتی برای چاپ کتابش داشته باشد، غیر از هزینه،  دیوار و سد بزرگی در مقابل شاعران برای فروش کتاب هایش وجود دارد. چاپ کتاب برای برخی شاعران واقعا مقدور نیست. با توجه به اینکه مردم در این جامعه برای کتاب ارزش زیادی قائل نیستند این مهم برای ما مشکل ساز شده و با توجه به فروش اندک کتاب های شاعران، کتاب ها بر روی دستشان می ماند.

عفت نیکنام: کتاب‌های خوب و محتواهای ارزشمند زیادی چاپ شده‌اند اما متاسفانه آثار کم ارزش که فقط به واسطه‌ی حمایت‌های مالی به چاپ رسیده‌اند روی دیگر سکه است؛ کتاب‌هایی که محتوای آن‌ها فقط تباه کردن درختان بیچاره است.

از نظر شما برترین شاعر پارسی گوی چه کسی است و دلیل انتخابتان؟   

سکینه کمالی نژاد: حقیقتا انتخاب بهترین شاعر در بین اعجوبه های ادبیات پارسی بسیار سخت است زیرا هرکدام از شاعران شیرین زبان ما در سرودن سبک خاص خودشان واقعا بی نظیر هستند.هرگز نمی توان بین فرودسی و سعدی و حافظ و مولوی و... شاعر برتر را انتخاب کرد اما  به شخصه اشعار حماسی حکیم فرودسی بزرگ را بسیار دوست دارم زیرا قرن هاست که هویت ملی ما را  یاد آوری می کند و پاسدار زبان و فرهنگ و تمدن بزرگ ما بوده است. روانش شاد

معصومه خدادادی: از نظر من سعدی با عاشقانه‌های بی‌نظیرش برترین شاعر پارسی گواست.

عفت نیکنام: با وجود بزرگانی مانند فردوسی، خیام، مولوی، حافظ و سعدی و شاعران خوب معاصر، آسان نیست بردن یک نام. اما اشعار سعدی ضمن زلال و ساده بودن ناب هستند و به نظرم سعدی در فصاحت و بلاغت کلام گوی سبقت ربوده است و به حق استاد سخن نام گرفته است.

توصیه شما به شاعران جوانتر در خصوص شعر و چاپ آثارشان چیست؟

سکینه کمالی نژاد: دریای ادبیات پارسی ما بسیار عمیق و پهناور است، هر کسی که شناگر ماهری باشد می تواند در ژرفای  این اقیانوس به گوهرها و مروارید های گرانبهای ادب دست یابد. همه ی ما فرزندان این سرزمین باید به هر طریقی که می توانیم در پاسداشت دستاوردهای تاریخ و ادب دیار کهن خودمان نقشی بسزا داشته باشیم.

معصومه خدادادی: نسبت به چاپ آثار خود حساسیت و وسواس داشته باشند و تا شعرهایشان به پختگی و انسجام نرسیده دست به این کار نزنند.

فریبا جلالیان: راه ادبیات راهی پر پیچ و خم است که در این را چیزی به غیر از ادبیات، فرهنگ و ادب چیز دیگری دستگیرت نم یشود. شعر باید برای شعر و ادبیات گفته شود و موضوعات خاصی در ان مطرح نشود. کسی که شعر می گوید باید استادی در کنار خود جهت حمایت داته باشد تا بتواند شعرهایش را ویرایش کند و مشکلات شعرهایش را بداند. کسی که می خواهد شاعر شو باید مطالعه زیاد داشته و اشعار شاعران کهن پارسی را خوب بداند، اشعارشان را بخواند اما از آن ها تقلید نکند.

عفت نیکنام: شاعر بودن هنر نیست، کمی استعداد ذاتی و اندکی مطالعه برای شعر نوشتن و تولید محتوای ادبی کافی‌ست پس شاعر بودن هنر نیست؛ شعر خوب سرودن هنر است. به قول بیداد خراسانی "شعری که خون از آن نچکد ننگ دفتر است. تولید محتوایی که رسالتی داشته باشد و بتواند دردی از دردهای جامعه کم کند، هنر واقعی است.

چقدر جامعه را نیازمند شعر و ادب می دانید؟

سکینه کمالی نژاد: : دریای ادبیات پارسی ما بسیار عمیق و پهناور است، هر کسی که شناگر ماهری باشد می تواند در ژرفای  این اقیانوس به گوهرها و مروارید های گرانبهای ادب دست یابد. همه ی ما فرزندان این سرزمین باید به هر طریقی که می توانیم در پاسداشت دستاوردهای تاریخ و ادب دیار کهن خودمان نقشی بسزا داشته باشیم.

معصومه خدادادی: هر چه در حوزه‌ی ادبیات غنی‌تر باشیم، فشار و سختی‌های حاکم بر جامعه برای مردم تحمل‌پذیرتر خواهد بود، مردم ما عاشق شعر و ادبیات هستند، حتی در سخت ترین شرایط سعی می کنند با خلق یا خواندن شعر و داستان التیام بخش باشند. البته این مسئله تنها به ادبیات برنمی‌گردد. سینما ، موسیقی، تئاتر و.. نیز بسیار تاثیرگذارند.

فریبا جلالیان: اولین لطمه ای که خودمان به شعر و ادب می زنیم این است که رشته ادبیات را از دانشگاه هایمان حذف کردیم و این اولین ضربه به جامعه ادبیات است.رشته های ادبیات بسیار نادیده گرفته می شوند، به صورتی که در دانشگاه ها در رشته ادبیات چندین نفر بیشتر حضور ندارند. کتاب های فارسی دبیرستان، راهنمایی و دبستان از محتویات شعرهای خوبی برخوردار نیستند و این یک معضل بزرگ است. به راستی چرا مردم به ادبیات پشت می کنند؟

عفت نیکنام: هنر و به ویژه شعر ابزار بیان است، نمی‌توان نقش شعر را در  تحولات سیاسی و اجتماعی نادیده گرفت، شعر صرفا زاییده‌ی احساسات و عواطف نیست بلکه در همه‌ی ادوار تاریخ صدای رسای جامعه و وسیله‌ای برای انتقال و نهادینه کردن فرهنگ بوده و در دنیای امروزی جان‌پناه امنی‌ست برای فرار از سختی‌ها و تنش‌های زندگی. همان ‌طور که گوته گفته: با زبان شعر بهتر می توان در دل‌ها نفوذ کرد     پس نمی‌توان منکر تاثیر شعر بر جامعه ش

دوست داریم یک نکته ادبی هر چند کوچک از شما بیاموزیم.

سکینه کمالی نژاد: بنده بسیار کوچکتر از آن هستم که آموزنده ی نکته ای هر چند کوچک باشم. اما  بر اساس تجربه های شخصی خودم فقط این جمله را خدمت شما عرض می نمایم که : زندگی سراسر  درس و عبرت و رنج و مرارت است و ما به عنوان یک انسان در برخورد با مشکلات و سختی ها به تکامل معنوی می رسیم که رسیدن به این کمال دستیابی به  ثروتی بی نهایت به نام ایثار و از خودگذشتگی است.

 

فریبا جلالیان: نه اهل رنگ و تزویرند هرگز     دل از دانش نمی گیرند هرگز

شبیه چشمه، جاری تر ز عشقند        هنرمندان نمی میرند هرگز

عفت نیکنام: کلام مقدس است، جز برای حقیقت به کار نبریم. تلاش کرده‌ام در شعر خودم باشم و خودِ حقیقی‌ام را ارائه دهم.

اطرافیان در زندگی شاعری شما نقشی داشته اند؟ به چه صورت؟

سکینه کمالی نژاد: انچه آموخته ام و آنچه از دریای ادب و معرفت نصیبم شده را مدیون پدرم هستم که بسیار فرهیخته و باسواد و دلسوز بود و در همان اوایل کودکی شنا کردن در دریای ادبیات را به من آموخت و چون معلمی مهربان اما سختگیر در کنار درس و مشق مدرسه،  مطالعه و سیر و سفر در گلستان تاریخ و ادب  وطن را  به من آموخت و حفظ اشعار شاعران و حکایت های گلستان سعدی و دیگر بزرگان از تکالیف روزانه ی ما در منزل بود . به صورتی که کلاس سوم ابتدایی گلستان سعدی و اشعار حافظ و فردوسی و پروین اعتصامی و...را  برای ما می خواند و ترجمه می کرد و ما باید در مکتبش  درس پس میدادیم. هر چند شش کلاس سواد بیشتر نداشت اما  با مطالعه ی کتاب های مختلف به جرات می توانم بگویم اطلاعات ادبی و تاریخی ایشان در اندازه ی دکتران ادبیات الان و شاید هم کمی بیشتر بود که همیشه ی زندگی باعث افتخار بنده بوده و تا ابد هستند.

معصومه خدادادی: بله، ابتدا معلم دوره‌ی راهنمایی من آقای محمد غلامی؛ برادر هم ولاتیم آقای اسفندیار فتحی با تشکیل انجمن شعر در کتابخانه‌ی روستای زیارت، و بعد از آشنایی و ورود به جمع محلی سرایان، استاد فرج‌اله کمالی  به من کمک کرد. روحش در آرامش باد. در اولین دیداری که با ایشان داشتم به من گفت: ( ادبیات فولک نیازمند یک شاعر زن بود، من با شنیدن شعرهای شما و ویژگی‌های زنانه شعری‌تان به آینده شعر محلی امیدوار شدم).

  کلمه به کلمه‌ی حرفهای ایشان در ذهن من جا خوش کرد و باعث شد انگیزه داشته باشم برای بهتر نوشتن.

فریبا جلالیان: در این جا از تمامی اساتیدم سپاسگزارم. پدرم در مسیر موفقیت من بسیار موثر بود و برای ورودم به رشته شعر و ادب خانواده ام حامی من هستند و صبورانه در همه موارد من را همراهی می کنند و مکانی خلوت برای سراییدن شهرهایم در اختیارم قرار می دهند. همسر و فرزندانم کم کاری های من را پذیرفتند و در این مسیر من را همراهی کردند.

عفت نیکنام: در خانواده‌ی سنتی ما آسان نبود و دیر و سخت پذیرفته شد اما در نهایت، خانواده‌ام و همسرم حامی و همراهم بودند.

خاطره ای شیرین از شعر و شاعریتان برای ما بگویید.

سکینه کمالی نژاد: شیرین ترین دوران ادبی زندگی من سر کلاس ادبیات با دانش آموزان عزیز و دختران مهربان دیارم که یکی از با اخلاق ترین آن ها خود شما  مهربانو بوستانی هستید بوده. مخصوصا کلاس انشا که بنده  همیشه موضوع خارج از کتاب به دانش آموزانم می دادم و آن ها اول فریاد می زدند و جیغ و داد می کشیدند ولی در نهایت  وقتی همراه با آن ها روی تخته سیاه شروع به نوشتن می کردم لبخند رضایت بر لبشان می نشست و شروع به نوشتن می کردند و بعضی از آن ها در پایان دوره ی راهنمایی واقعا زیبا می نوشتند و درانشا و نگارش به خوبی از آرایه های ادبی

استفاده می کردند.

معصومه خدادادی: اشنایی و ازدواج با آقای مجید متوسلی.

فریبا جلالیان: سال 67 در مسابقات استانی شعر خوانی موفق به کسب امتیاز و انتخاب برای رشته شعر به نیشابور شدم؛ در همان ایام یکی از شعرهایم را به استاد مردانی برای ویرایش دادم؛ از من پرسید دخترم می خواهی شعرت را خوب و حرفه ای تصحیح کنم یا ابتدایی و غیر حرفه ای؟ پاسخ دادم حرفه ای. و او حتی از کلمه واو شعرهایم نیز ایراد گرفت و به من گفت: تو شاعر خوبی می شوی زیرا تاکیدت بر حرفه ای تصحیح کردن شعرت زیاد بود.

آن روز که استاد مردانی نواقص شعرم را گفت ناراحت شدم که چرا شعرم این همه مشکل داشت؛ اما جا نزدم و هنوز هم که شعرهایم را برای ویرایش به اساتیدم می دهم تاکید می کنم که بسیار سنگدلانه و دقیق مشکلات شعرهایم را به من تذکر دهند.

عفت نیکنام: هر شعر یک خاطره است، بهترین خاطره‌ام شعرخوانی در مراسمی بود که استاد فرج‌الله کمالی حضور داشتند و اولین بار بود در حضور ایشان شعرخوانی داشتم، غزلی محلی خواندم و بسیار مورد توجه ایشان قرار گرفت. آن غزل را بیشتر از همه‌ی شعرهایم دوست دارم.

 

سخن پایانی....

سکینه کمالی نژاد: سپاس از نشریه و روزنامه خوب و مردمی پیام عسلویه.

معصومه خدادادی: آرزوی سلامتی و تندرستی برای شما و همکارانتان و همه‌ی مردم عزیز دارم. روز شعر و ادب را به دوستداران ادبیات و همه‌ی هنرمندان این حوزه تبریک عرض می‌کنم. در این روز یاد و نام استاد کمالی و استاد حسن انصاری( امرو هیچستانی) از بزرگان ادبیات استان همچنین استاد محمدجواد فخرایی را گرامی می‌دارم و به روان پاکشان درود می‌فرستم که به تازگی از دنیا رفته‌اند و امسال در روز شعر و ادب در بین ما نیستند.

این هم شعری از من برای چاپ:

و درست وقتی شاعر شوی

که خواهر نقاشت

در شیب تند شیمی‌درمانی

با گلبول‌های سفید طرح دردآوری بکشد

آخ...

مو لالات می‌کُنُم تا تو نمیری

به وقتِ مُردِنُم چیشُم بگیری

وتو

خسته از بالا و پایین کردن پله‌ها

        پول دارو کم بیاوری

و شعری به هم ببافی

  به آوارگی گیسهای سیاه و بلندش

صدات در نیاد پَل بُریده

   دختر پُرِ دَهنش خون باشه نباید تُف کنه

شعری به کوتاهی بخت دختر همسایه

وقتی بدون تور

   بدون شام

بدون نی‌همبان عروس شود

و داماد

 درست یک هفته بعد

       از داربست بی‌افتد

دی رود، رودِ بالا بُلُندم

دی رود، رودِ عیش نِکِردَم

 

و حلقه‌ی عروس

تنها دارایی‌اش

  شام عزای شوهرش شود

باید زن باشی

زاده‌ی دَشتِستان

و تو چه می‌دانی کجاست این سینه‌ی پر شَروه

که نمی‌شناسی

 که نمی‌شناسند

این مادر جگرسوخته در سیلی تَش باد

 

خومه تنها خوم و صحرا خوم و گِل

 

بسازُم با هزارون درد بر دِل

 

 مو که از دَشتِسون خیری ندیدُم

 

به‌ غیر از شروه با طعم هِلاهِل

فریبا جلالیان: امیدوارم تمام افرادی که در زمینه شعر و ادبیات و فرهنگ و هنر پارسی گام برمی دارند با شکیبایی گام بردارند زیرا شعر و ادب به صبر و حوصله فراوان نیاز دارد و بسیار مسیر خوب و به زلالی آب و به روشنی خورشید است.

عفت نیکنام: از شما و روزنامه  پیام عسلویه سپاسگزارم.

 

کلیدواژه

برازجان

دشتستان

روز شعر و ادب

سارا کمالی نژاد

معصومه خدادادی

عفت نیکنام

فریبا جلالیان

شاعر

ارسال نظرات

captcha
کلینک زیبایی
نمایشگاه  پتروشیمی