فرهنگ / شناسه خبر: 63178 / تاریخ انتشار : 1400/1/29 01:33
|
فرشید لاری منفرد | پژوهشگر تاریخ اسلام

یادی از پاسبان خلیج فارس

دکتر احمدخان اقتداری در سوم خردادماه 1304 در شهر لار زاده شد. او از نوادگان فتحعلی خان بیگلربیگی گراشی، حاکم لارستان و بنادر خلیج فارس در

بوشهری ها /  بیست و هفتم فروردین ماه سالروز درگذشت، استاد احمد اقتداری بود. ایران شناس، سیاستمدار، آموزگار، شاعر، نویسنده، جغرافی دان و تاریخ نگار برجسته که از سر علم دوستی و معارف پروری خدمات و آثار ارزنده ای را از خود به یادگار گذاشته است. از ایشان کتب و مقالات متعدد و متنوعی برجای مانده که انشا نویسی نیست و ماخذی است برای پژوهشگران ایران شناسی در تمام دنیا. از اینرو، راقم این سطور بر این باور است که تامل در آثار و تالیفات او می تواند زمینه فهم عمیق از آرا و افکار این استاد فقید را فراهم سازد.. برهمین اساس هدف نوشتار حاضر، بیشتر معرفی و ارائه چارچوب نسبتا فشرده ای از تاریخ زندگانی و معرفی آثار مورخ خستگی ناپذیر، استاد احمداقتداری است.

   دکتر احمدخان اقتداری در سوم خردادماه 1304 در شهر لار زاده شد. او از نوادگان فتحعلی خان بیگلربیگی گراشی، حاکم لارستان و بنادر خلیج فارس در عصر قاجار، و اصالتاً از گِراش، شهری نزدیک لار در استان فارس، است. اقتداری تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در لار، و دورۀ دانش‌سرای مقدماتی را در شیراز گذراند. در ۱۳۲۲ ش به لار بازگشت و پس از چند سال آموزگاری در آن شهر، در ۱۳۲۷ ش، رئیس فرهنگ لارستان شد.( طاهری، 1399: 1) او سال های زیادی از عمر خود را آنجا گذراند باتوجه به شهرت و نفوذ خانوادگی که داشت در نزد مردم از اعتبار و جایگاه مطلوبی برخوردار بود. در عنفوان جوانی در سال 1327 ش به عنوان رئیس فرهنگستان لار انتخاب می شود و با پشتکار و علاقه ای که داشت اقدام به تاسیس چند مدرسه در لار و دیگر روستاهای مجاور می کند و به کلی اوضاع فرهنگی و آموزشی آن شهر را سروسامان می دهد. شهامت و جسارت و صراحت لهجه او سبب می شود که در یک نامه تند خطاب به علی اکبر سیاسی وزیر وقت فرهنگ،از زندگی سخت مردم لار و هرمزگان شکایت نماید. وی در قسمت هایی از این نامه آورده است:« آن جناب ساحل خلیج فارس را مشاهده نفرموده‌اند و شاید آن روزگاری هم که مردم این سامان در امن و امان و در نعمت و فراوانی زندگی کرده‌اند، در تاریخ منعکس نشده باشد و به عرض آن جناب نرسیده باشد. ولی امروز می‌توانید تصور فرمایید وضع مردم لارستان و بنادر بی‌شباهت به وضع کشتی شکسته‌ای که در شرف غرق شدن است یا در حالت مریضی که در حال احتضار است، نیست.»(محمدی، 19/2/1395) سیاسی، هیئتی شامل یدالله سحابی و محمد قریب و چندتن از استادان دانشگاه تهران را جهت بررسی موضوع به لار می فرستد.

 از میان تمام جریانات سیاسی آن زمان، به حزب توده علاقه وافری داشت و همین علاقه و دلبستگی سبب می شود که در سال 1324 ش در شهر لار، از فریدون توللی و رسول پرویزی دو تن مسئولان حزب توده شیراز میزبانی نماید و خانه او به عنوان محلی برای اسم نویسی افراد جهت پیوستن به حزب توده تبدیل شود. از همین روی، به زعم خویش آن نامه تند و میزبانی از مسئولان حزب توده زمینه های اتهام به توده ای بودن وی را فراهم می کند و همین امر باعث انتقال او به تهران می شود. در طول این سالها او به عنوان شهردار لار انتخاب می شود و اقدامات ارزشمندی را در آن دیار انجام می دهد. وی همچنین  نامزد انتخابات مجلس شده و حتی در مقطعی از عمر خویش به اعدام محکوم می شود.

به یاد احمد اقتداری - BBC News فارسی

طرفه آنکه، اقتداری پس از سال ها خدمات آموزشی و فرهنگی در لار و گراش، قدم به عرصه سیاست و قضاوت می گذارد و سخت دلبسته قدرت و شهرت می شود. وی در کتاب خاطرات خویش شرح این علاقه را آورده است. او پس از فروکش کردن ماجرای لارستان مجددا به تهران برمی گردد و برای پیگیری از وضعیت ادامه تحصیل و قبولی خود به دانشکده حقوق دانشگاه تهران مراجعه می کند. اقتداری گفتگوی جالب خود با دکتر شایگان رئیس وقت آن دانشکده را در کتاب «کاروان عمر» آورده است و می گوید:«من برای اطلاع بیشتر از ترتیب نام نویسی به دفتر دانشکده رفتم و چون خود را به معاون دفتر معرفی کردم با تعجب لبخندی زد و گفت آقا شما کجا بوده اید ما در به در دنبال شما می گردیم. گفت آقای رئیس دانشکده تاکید بسیار دارند که شما را ببینید و ما نمی دانیم چرا به طور استثنائی با همه گرفتاریهای ریاست دانشکده چنین دستوری داده اند و بلافاصله گوشی را برداشت و حضور مرا در دفتر دانشکده به اطلاع آقای دکتر شایگان رسانید. به دفتر خاص ریاست دانشکده رفتم و خود را معرفی کردم. چون وارد شدم مرحوم دکتر سیدعلی شایگان از جای برخاست و گفت پرونده مرا آوردند و مدتی ورقه امتحانی مرا خواند. سربلند کرد و گفت آنچه نوشته ای واقعا از روی عقیده نوشته ای. گفتم قطعا گفت یک بار بخوان و بار دیگر بگوی ممکن است فراموش کرده باشی که در ورقه پاسخ به سوال چه نوشته ای. سوال این بود:(چرا تحصیلات عالیه انتخاب کرده اید و چرا در کنکور دانشکده حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی نام نویسی کرده اید؟) و من جواب داده بودم چون من جوانی روستائی و فقیرم و مشتاق شهرت و قدرت و ثروتم، و می دانم که جز از راه سیاست نمی توان به قدرت و شهرت و ثروت رسید و می دانم که ابزار دست سیاستمدار قانون است و احراز مقامات رفیع و رتبه های منیع جز با دستیاری قانون میسر نیست، من خدمت مفید آموزگاری را رها کرده ام تا بازیچه دست قانون شوم و یا قانون را به بازی گیرم و الا نه قصد خدمت دارم و نه سودای عبادت. گفتم بله جناب دکتر عین واقعیت است و جز این نیست که اگر لیسانسیه شوم دست کم رتبه آموزگاری من به رتبه دبیری تبدیل خواهد شد و ماهی صدتومن به حقوق من افزوده خواهد گشت.»

وی اضافه می کند:« مرحوم دکتر شایگان قاه قاه خندیدند و دستور ثبت نام من را در دانشکده علوم قضائی دادند و از این راه بکار عدلیه و قانون و وکالت دادگستری کشانیده شدم که ای کاش کشانیده نشده بودم.»(اقتداری، 1372: 62-61)

اقتداری بیش از آن که جانش به سیاست آلوده شود در میانه راه آن را رها نموده و رابطه خویش با سیاست را بعدالمشرقین تعریف می کند و به وادی فرهنگ گام می نهد. عرصه ای که با تلاش های علمی خود در آن بهتر درخشید. آشنایی و دوستی با ایرج افشار و منوچهرستوده نقطه عطف مهمی در زندگی علمی و فرهنگی او به شمار می رود. مساعی و خدمات علمی این سه تن در معرفی آثار و بناهای کهن تاریخی سبب می شود که «جلال آل احمد» به آنها لقب «سه تفنگدار گورنگار» بدهد.

باری، احمدخان اقتداری از برجسته ترین و ممتازترین مورخین در حوزه تاریخ و جغرافیای صفحات جنوبی ایران به شمار می رود و مقالات و رسالات متعددی هم در این باره قلمی کرده است. او با سفرهای متعدد خویش به نواحی گوناگون ایران، سبب ساز نگارش ده ها اثری می شود که سالیان متمادی می تواند منبع و ماخذ مهمی برای پژوهشگران و علاقه مندان ایران باشد.سیاهه کوتاهی از خدمات و مجاهدت های علمی این استاد بی بدیل به شرح ذیل است:

  • فرهنگ لارستانی
  • لارستان کهن
  • خلیج فارس
  • آثار شهرهای باستانی سواحل و جزایر خلیج فارس و دریای عمان
  • دیار شهریاران: آثار و بناهای تاریخی خوزستان
  • کشته خویش: مجموع پنجاه مقاله
  • خوزستان و کهگیلویه و ممسنی: جغرافیای تاریخی و آثار باستانی
  • از دریای پارس تا دریای چین
  • بشنو از نی: ندای نی
  • کاروان عمر: خاطرات سیاسی و فرهنگی هفتاد سال عمر
  • سایه سیمرغ: داستان های منطق الطیر فریدالدین عطار نیشابوری
  • زبان لارستانی
  • درد، درمان و دارو در باورهای مردم جنوب ایران
  • دولت عشق: اسرار عشق و عرفان در تخت جمشید ایران
  • ............

به سبب همین خدمات ارزشمند و بی نظیر است که او را «پدر مطالعات خلیج فارس» خوانده اند. استاد احمد اقتداری در طول حیات پر ثمر خویش افزون بر نگارش آثار متعدد، نقش برجسته ای نیز در تصحیح آثار جغرافیایی و تاریخی داشته است. به بیانی دیگر وی بخش عمده ای از تلاش های علمی خویش را صرف تصحیح

و انتشار آثار دیگر نویسندگان از جمله « محمدعلی سدیدالسلطنه» می کند. برخی از مهم ترین این آثار عبارتند از:

  • بندرعباس و خلیچ فارس
  • تاریخ مسقط و عمان، بحرین و قطر و روابط آن ها با ایران
  • سرزمین های شمالی پیرامون خلیج فارس و دریای عمان
  • صید مروارید
  • یادداشت های سدید
  • سفرنامه سدیدالسلطنه

استاد اقتداری با تصحیح و انتشار آثار فوق الذکر، ضمن معرفی شخصیت «محمدعلی سدیدالسلطنه»، تاریخ سیاسی و اجتماعی برخی از نقاط کشورمان را روشن می سازد. به عنوان مثال خواننده با مطالعه کتاب سفرنامه سدیدالسلطنه با نام« التدقیق فی سیر الطریق» نه تنها با وضعیت شهرها و روستاهای ایران در دوره قاجار آشنا می شود، بلکه از  وضعیت سیاسی، جغرافیایی و اجتماعی این اماکن با ذکر جزئیات دقیق آشنا می شود، به عبارت دیگر این کتاب نه تنها سفرنامه است بلکه تاریخ سیاست و فرهنگ ایران نیز به شمار می رود زیرا سدیدالسلطنه ضمن بازتاب وقایع سیاسی، شرح دیدارهای خود را با بسیاری از شخصیت های سیاسی و فرهنگی آن دوران در این اثر آورده است.

وی عشق و علاقه خود را به خلیج فارس در مصاحبه ای که با مجله بندر و دریا داشته است چنین بیان می کند:« همه این کتابها را به این قصد نوشته ام که این خاطرات، که این اطلاعات و دریافتها و نظرها و نقدها یک جایی برای روزهای آینده ثبت و ضبط بماند، برای نسلی که شاید از طریق همین کتابها، پیشینه خودش را بفهمد و قدر بداند. شاید این نسل دیگر نداد که «راس الخیمه» یعنی چه و چرا با اینکه امروز در کشور امارات قرار دارد، همجوار دریایی است که تمام دنیا به آن می گوید «خلیج فارس»؟ چرا اصلا چنین اسمی؟ چون نادرشاه افشار در سفرش به خلیج فارس، خیمه اش را در همین منطقه زده است. اینجا دریایی است ورای پنج هزار سال جنگ و ستیز و یکصد سال کشمکش اما در تمام طول این سالها نامش تغییری نیافته، حتی آنهایی که به شیطنت یا به نادانی یا به غرض سعی کردهاند نام این دریا را تغییر بدهند، از سوی تاریخ و زمانه خود، تودهنی خورده اند. خلاصه، تمام این کتابها این است که خلیج فارس، خلیج فارس است و بس.(بی نا، 1397: 16)

 

در حسن ختام این نوشتار به سخنرانی وی در 29 خرداد 1387 اشاره می شود. آنگاه که در اهمیت حفظ و حراست از زبان و فرهنگ فارسی می گوید:« از خداودند جان و خرد مسئلت دارم که کهن بوم ما ایران زمین را و فرهنگ و ملیت و ادب و هنر تاریخی ما را و زبان فارسی ما را و خلیج فارس ما را که جزئی از اب و خاک سرزمین کهنسال کهنبار ایران لایزال ماست جاودانه حفظ فرماید. به منه و کرمه».

وی سرانجام پس از سال ها مجاهدت و تلاش بی وقفه علمی در فروردین ماه 1398 جان به جان آفرین تسلیم نمود. پیکر او طبق وصیت نامه اش پس از تشیع در تهران، به شهرستان گراش در استان فارس انتقال یافت و در ارامگاه اختصاصی خاندان دهباشی به خاک سپرده شد.

 بسیاری از شخصیت های سیاسی، فرهنگی کشور با انتشار پیام هایی درگذشت احمد اقتداری را تسلیت گفتند. که از میان آن، سخنرانی کوروش کمالی سروستانی، رییس وقت مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس در مراسم  تشییع پیکر استاد احمد اقتداری بسیار دلنشین است. او در وصف اقتداری و عشق و علاقه وی به خلیج فارس گفت:«در رازآلودگی جنوب، عمر گذراند، بر پهنۀ نیلی دریایش، عشق ورزید، بر خاک تفدیده‌اش بذر فشاند. در قابی از واقعیت و تاریخ، در پیِ هویت بلندآوازۀ این سرزمین، هرم سوزان گرما را به جان خرید. او در پی کشف جنوب بود؛ آن‌جا که آب و آتش در مصافی مدام، درهم می‌تنند؛ از دهلیز تنگ کوچه‌ها تا گورهای خارگرفته و آب‌انبارهای زنگارگرفته گِل‌اندود و مناره‌ها و کنگره‌های زمان‌خورده، تا لنج‌ها و سقف‌های نمور خانه‌ها، تا کوبه‌های باد و شرجی زمان تا آوازهای در بادخواندۀ جاشوی پیر، میراث ایران‌زمین را به کنکاش نشسته بود. وجب به وجب این خاک را دانسته، عشق می‌ورزید. جنوب برای او فراتر از یک جغرافیا بود؛ مفهومی که با تمامی پدیده‌هایش، از رفتگان و ماندگان و آیندگان، معنا می‌گرفت، و از دلِ این همه، تاریخ را روایت می‌کرد. با مردمان این خطه از خامۀ جان زیسته، آمال‌ها و اندوهشان را می‌شناخت و بر فراز و نشیب تاریخشان، مباهات می‌کرد و در پی کشف جنوب بود؛ آن‌جا که جغرافیا، تاریخ، ادبیات و انسان معنا می‌گرفت.»(بی نا، 4/2/1398)

رحمت و رضوان خدا بر او باد که آثار ارشمندش همواره چراغ راه پژوهشگران این مرز و بوم است.

 

منابع و ماخذ

  1. اقتداری، احمد.(1372) کاروان عمر، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
  2. بی نا.(1397) گفتگو با ایران شناس برجسته، بی جا: بندر و دریا.
  3. طاهری، فرهاد.(1399) اقتداری، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  4. محمدی، حمیدرضا.(1395)  گفتگو با احمد اقتداری، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.

    منبع : روزنامه پیام عسلویه

کلیدواژه

دکتر احمد اقتداری

لار

خلیج فارس

بوشهر

ارسال نظرات

captcha
کلینک زیبایی
نمایشگاه  پتروشیمی