بوشهری ها / بهمن زبیری ، محمد رنجبر | ناخدا آلفونسو آلبوکرک (Alfonso de Albuquerque) سردار پرتغالی در سال ۱۵۱۵ میلادی جزیرهی هرمز را پس از درگیری با ساکنان آن اشغال کرد. در سال ۱۵۲۳ میلادی عهدنامه و قراردادی معروف به قرداد میناب میان پرتغالیها و تورانشاه، سفیر شاهاسماعیل صفوی اول منعقد گردید که یک بند از آن پیمان برای پرتغالیها الزامآور میشد تا با امکانات نیروی دریایی خود جنگجویان پارسی بردستانی را کمک کنند تا در یک عملیات مشترک، اشغالگران عثمانی را از بحرین بیرون برانند.
در این دوران عثمانیها از ضعف دولت مرکزی ایران استفاده کردند و توانستند با پشتیبانی ۱۲۰۰ سرباز، شهر قطیف، لحساء و بخشی از جزیرهی بحرین را تصرف کنند و قصد داشتند پس از تحکیم مواضع خود در بحرین به بخشهایی از ساحل استان فارس نیز دست یابند.
به گزارش بوشهری ها به نقل از پیام عسلویه ، دلیل قیامهای همگانی و درگیریهای گاه به گاه مبارزان ایرانی با پرتغالیها و عدم ثبات و امنیت آنها در جــزیرهی هــرمز، پـس از وقفهای چند سـاله، سرانجام سردار پرتغالی، آنـتائو د نــورانـیا (Antao D Noronha) در سپتامبر ۱۵۵۹ میلادی قصد خود را برای اجرای این عهدنامه و لشکرکشی جهت بیرون راندن عثمانیها از بحرین اعلام کرد.
او دستور داد که باید چند فروند کشتی از جمله کشتیهای جنگی گالی و برکاء که در عملیاتهای قبل از عثمانیها به غنیمت گرفته بودند آمادهی سفر به بحرین شوند.
تورانشاه حاکم هرمز با پرتغالیها به توافق رسیده بود که برای این اردوکشی، نیروهای تازهنفس را از بردستان (Verdestan) و ویدیکان (Vidican) استخدام و چند فروند کشتی کوچک با تجهیزات کامل در اختیار آنها قرار دهد.
با این آمادگی، ناوگان پرتغالیها به فرماندهی الکس کاروالیو (Aleixo Carvalho) به همراه آنتائو د نورونیا از هرمز به سوی بندر بردستان به حرکت در آمدند و پس از پیمودن مسیر دریایی در لنگرگاه خور بردستان پهلو گرفتند.
رئیس نورالدین فالی، مشاور تورانشاه که از هرمز همراه با ناوگان جنگی به بردستان آمده بود، به دیدار کلانتر بردستان رفت و برای سامان دادن نیروهای نظامی بردستانی هماهنگیهای لازم به عمل آورد.
چند روز طول کشید تا رزمندگان بردستانی آمادگی لازم پیدا کنند و برای رویارویی با نیروی نظامی عثمانی از بردستان به سوی بحرین اعزام شوند.
کشتیها سینهی آبهای خلیج فارس را شکافتند و دیری نگذشت که به ساحل جزیره رسیدند و لنگر انداختند.
الکس کاروالیو (Aleixo Carvalho) که ناوگان نظامی فرماندهی و مبارزان بردستانی و پرتغالی را همراهی میکرد، نامههایی از حاکم هرمز برای رئیس مراد، کلانتر بحرین و پرو پیکسوتو نمایندهی پرتغالیها که در قلعهی بحرین مستقر بودند، تحویل داد که از آنان خواسته بود تا زمان رسیدن نیروهای تازهنفس از خود مقاومت و سرسختی نشان دهند و در مقابل تهاجم عثمانی مقاومت خود را از دست ندهند.
کاروالید که به زبان فارسی نیز آشنا بود، به جمعآوری اطلاعات و اخبار جدید پرداخت و میل داشت به بهانهی دیدار با اسیران به اردوگاه عثمانیها برود تا با سربازان خود که در درگیریهای پیش به اسارت در آمده بودند دیدار کند.
رئیس مراد، کلانتر بحرین از مصطفی پاشا فرماندهی نظامیان عثمانی مستقر در قطیف برای کاروالید مجوز گرفت تا ایشان با اسیران جنگی ملاقات نماید.
مصطفی پاشا به گرمی از کاروالید استقبال کرد و از او خواست تا میان او و آنتائو د نورونیا برای یک صلح پایدار میانجیگری نماید.
کاروالید به قلعه بازگشت و سپس راهی دریا شد و در کشتی جنگی، گزارش جامعی از اوضاع بحرین به اطلاع آنتائو رسانید و به او گفت که نیروهای عثمانی به خاطر کمبود آذوقه و مهمات در حال تحلیل رفتن و رو به نابودی است.
رئیس مراد نیز همراه با گروهی دیگر جهت مشورت به این دیدار پیوست.
آنتائو پس از شنیدن گزارش فرمان داد تا جهت مقابله با عثمانیها با فرماندهان ناوگان، رئیس مراد کلانتر هرمز، رئیس نورالدین فالی مشاور تورانشاه و فرماندهی جنگجویان بردستانی به شور بنشینند.
آنها در نشست خود تصمیم گرفتند عثمانیها را در بحرین به شدت محاصره کنند تا در اولین فرصت علیه آنها مبارزه و آنها را شکست دهند.
با این راهکار مشورتی آنتائو در نورونیا به پرو پیکسوتو تأکید کرد تا به دقت مراقب اوضاع باشد و برای رسیدن به این هدف همهی کشتیهای سبک خود و کشتیهای جنگی «ترنکوبین» در اختیار او قرار داد.
هنگامی که سردار عثمانی متوجه شد که نیروهای او در چه دامچالهای گرفتار شدهاند، یکی از فرماندهان خود به نام سنجک بگ به نزد رىیس مراد به قلعه فرستاد و به او گفت؛ به کلانتر هرمز بگو سلطان عثمانی به زودی نیروهای تازهنفس به بحرین خواهند فرستاد. البته این ترفندی بود برای ترس و ارعاب نیروهای جنگی پرتغالی و بردستان.
در این زمان بود که فرمان داده شده ۴۰۰ نفر از نیروهای بردستانی و پرتغالی از مجموع نیروهای آمادهباش در کشتیهای جنگی پیاده شوند و در اطراف قلعهی بحرین اردوی خود را مستحکم نموده تا بتوانند از مرکز فرماندهی پارسیان محافظت نمایند.
در همین بحبوحه بود که مصطفی پاشا فرماندهی عثمانیها بر اثر زحمهایی که در درگیریهای قبل با جنگجویان آلوارو سلویرا برداشته و در بستر بیماری افتاده بود درگذشت.
پس از درگذشت مصطفی پاشا، محمدبیگ به عنوان فرماندهی عثمانیها در قطیف و بحرین انتخاب شد.
میرسلطان علی قطیفی که از حضور عثمانیها در قطیف راضی نبود، رابطهی خود را با تورانشاه حاکم هرمز تحکیم بخشید و تلاش کرد که با رئیس مراد و آنتائو ملاقات کند، او پیشنهاد کرد که برای هر نوع همکاری با نیروهای ایرانی و پرتغالی در بحرین آماده است و از پیشنهاد او به خوبی استقبال شد.
آنها به میرسلطان علی قطیفی گفتند که به بهانهی مذاکرهی صلح محمدبیگ فرماندهی جدید عثمانیها را به بحرین دعوت کند و بر اساس برنامهی از پیش طراحی شده، محمد بیگ به بحرین آمد و پس از دیدار با فرماندهی پرتغالی و کلانتر بحرین، هنگام بازگشت در حالی که مسافتی از آن جزیره دور شده بود، الکس کاروالیو و دو نفر دیگر به نامهای مائوئل کولهو که پس از آن هرکول شهر گوا شد و ساگرا مورگان کال وس که بومی آنگارو بود او را به وسیلهی کشتی کوچکی به نام ترنکوبین در آبهای میان بحرین و قطیف که به آن سو میرفت واژگون کردند و محمد بیگ و همراهانش در دریا غرق شدند و آن مذاکرهی پوشالی برای صلح آشکار شد.
سنجک بگ از فرماندهان عثمانی مستقر در بحرین وقتی متوجه استقرار نیروهای تازهنفس در اطراف قلعه گردید، به نظامیان خود فرمان داد تا علیه آنان وارد کار و زار شوند و توانستند با عملیات غافلگیرکنندهی شبانهی خود ضربات قابل توجهی به جنگجویان بردستانی و متحدان پرتغالی آنها وارد کنند.
در این شبیخون و هجوم شبانه، سی نفر از نیروهای نظامی بردستانی و پرتغالی کشته و تعدادی نیز زخمی شدند که به تفکیک به تعداد کشتهشدگان بردستانی و پرتغالی اشارهای نشده است.
جنگجویان بلوک و ناحیهی بردستان و متحدان آنها، با بهکارگیری تدابیر لازم توانستند در اندک زمانی نیروهای خود را متشکل کنند و آرایش نظامی تازهای بگیرند و خود را برای جنگ و عملیات تلافیجویانه آماده کنند.
یکی از فرماندهان پرتغالی برای آمادهسازی خط دفاعی نیروهای هرمز و بردستان، از چوب چیزی شبیه به یک برج متحرک ساخت که میشد از بالای آن توپ را به سمت عثمانیها شلیک کرد.
درگیری آغاز شد و در یک عملیات چریکی و بسیار سریع به خط دفاعی نیروهای عثمانی که در نخلستانهای اطراف قلعهی بحرین سنگر گرفته بودند، هجوم بردند و توانستند آنها را تار و مار و پراکنده سازند.
نیروهای متحد که بر عرشهی کشتیها در حال آمادهباش کامل بودند و عملیات را پشتیبانی میکردند، بحرین را طبق برنامهای از قبل طراحی شده کاملاً محاصره و آن را به کنترل خود در آوردند.
عثمانیهای اشغالگر پس از این تهاجم غافلگیرکننده و سریع جنگجویان پرتغالی و بردستانی شکست را پذیرفتند و ناچار شدند که با تبادل اسیران و پرداخت غرامت که شامل چندین قبضهی توپ، چند رأس اسب و ۱۲۰۰ دوکات به رئیس مراد کلانتر ایرانی جزیرهی بحرین بود، میدان نبرد را ترک کنند و به بندر قطیف بروند و از آنجا به بندر بصره حرکت نمایند.
نیروهای عثمانی به دلیل گرسنگی و شیوع بیماری طاعون و تب شدید، تلفات بسیار سنگین و غیر قابل جبرانی دید و تنها حدود دویست نفر از این مهلکه جان سالم به در بردند.
در این نبرد مبارزان دشمنستیز بردستانی نشان دادند که برای دفاع از وجب به وجب این آب و خاک حاضرند جان خود را فدا کنند و هوشمندانه بجنگند و هر گوشه از سرزمین کشور عزیزمان، ایران را از تعرض بیگانگان در امان بدارند.
این حرکت دلاورانهی آنها در استان بوشهر اگر نگوییم بینظیر، حداقل نسبت به زمان خود کمنظیر خواهد بود.
همانطور که گفتیم، تورانشاه برای بیرون راندن اشغالگران عثمانی از بحرین این شرایط را پیش کشیده بود که نیروی نظامی خود را از بردستان به کار بگیرند و به رئیس نورالدین فالی، کلانتر هرمز و مشاور خود این مأموریت را داد که برای این کار به بندر بردستان بروند.
ممکن است این پرسش به خاطر بیاید که چرا حاکم هرمز از میان بندرهای کرانهی خلیج فارس، بردستان را برگزید و رئیس نورالدین فالی را به عنوان فرماندهی نیروهای بردستانی انتخاب کرد.
ناحیه و بلوک بردستان نسبت به بندرهای دیگر از جمعیت بیشتری برخوردار بود
ویژگیهای برجستهی بالا بودن روحیهی دشمنستیزی و دلیرمردی مردم بردستان
فاصلهی نزدیک بندر بردستان با بندر قطیف، لحسا و بحرین
فراهم بودن امکانات نظامی، آب و آذوقه
برخورداری از خور بردستان به عنوان امنترین بندرگاه در مقابل طوفانهای شدید
نزدیکترین فاصله با مرکز استان فارس به منظور پشتیبانی و هماهنگکنندهی نیروهای پارسی بردستانی در بحرین در مواقع ضرورت
قرابت فرهنگی و خویشاوندی مردم بردستان با مردم فال و فالیهای حاکم هرمز، بحرین و قطیف
بنا به روایت شفاهی مردم بردستان، زمانی که پرتغالیها در خلیج فارس تسلط داشتند، در بردستان نیز ساکن و به کار تجارت میپرداختند و در جایگاهی به نام کاروانسرا که به روزگار اردشیر بابکان ساخته شده بود و به آن سرای لیرگی گفته میشد، به سر میبردند.
سالخوردگان محلی، آثار ویرانههای این کاروانسرا را دیدهاند، یک حلقه چاه و استخر ساروجی در وسط این بنا بود، همچنین درخت انجیر معابد یا لیل که مردم بردستان به آن لیرگ میگویند و چند درخت خرما کاشته شده بود که متأسفانه درخت تنومند انجیر معابد جهت به کار بردن در صنایع لنجسازی توسط بردستانیهای ساکن دیر قطع گردید.
این کاروانسرا نخست به تصرف زایرعلی بزرگ بردستانی از زمینداران و سرمایهداران بردستان در آمد که به عنوان منزل مسکونی از آن استفاده میکرد که با گذشت زمان مخروبه شد و مصالح آن جهت ساخت و ساز و توسعهی شهر نوساز دیّر استفاده شد و زمین آن به وارثان زایرعلی بزرگ، حسین، درویش و نگهدار دردان رسید.
پرتغالیها و رئیس نورالدین فالی مشاور تورانشاه حاکم هرمز که چند روزی جهت آمادهسازی نیروهای رزمی در بردستان حضور داشتند، مهمان پرتغالیهای مقیم بردستان بودند و در همین کاروانسرا به سر میبردند و درخت انجیر معابد و به قول بردستانیها درخت لیرگ که در کاروانسرا بود و جنگل حرای خور بردستان یادگار اقامت و حضور پرتغالیها در بردستان است.
شهر ویدیکان به جز یک بار که در اول گزارش قید شده اسمی از آن برده نشده است و به نظر میرسد که جایگاه این شهر در محدودهی جغرافیایی ناحیهی بردستان بوده باشد.
در فصلنامهی علمی دانشگاه الزهرا، تنها به نام سربازان پارسی اشاره شده و اسمی از سربازان بردستانی برده نشده است.
از محتوای متن نشان میدهد سربازان پرتغالی از قبل نیز درگیریهایی در بحرین با عثمانیها داشته و توان شکست آنها را نداشتهاند.
در مرحلهی بعد که با مشارکت دلاورمردان بردستانی وارد کار و زار نبرد گردیدند، توانستند به طور کامل عثمانیها را وادار به شکست و از بحرین بیرون برانند.
منابع:
نشریهی مطالعات دورهی امپراطوری عثمانی، چاپ استانبول
Osmanli Arastirmalari, Nesir Heyeti, Halil Inalcık, Heath W. Lowry, The Journal of Ottoman Studies III, Istanbul, 1982, Salih Ozbaran
فصلنامهی علمی-پژوهشی تاریخ اسلام و ایران دانشگاه الزهرا (س)، سال نوزدهم، دورهی جدید، شمارهی ۴، پیاپی ۸۱، زمستان ۱۳۸۸، مسئلهی بحرین در منازعات قدرتهای منطقهای خلیج فارس در قرن دهم هجری قمری (شانزدهم میلادی)، محمدباقر وثوقی، علی کالیراد
پژوهشگران:
محمد رنجبر، بهمن زبیری -
منبع : پیام عسلویه
لینک مطلب: | http://booshehriha.ir/News/62099.html |